اسلایدر

السلام علیک یا سلطان خراسان

السلام علیک یا سلطان خراسان
کرامات امام هشتم
قالب وبلاگ
[ یک شنبه 27 فروردين 1396 ] [ 20:19 ] [ مریم محمدی ] [ ]

 
 

 

 

 عواقب رویگردانى از قرآن‏ از نگاه امام جواد علیه السلام

قرآن، کتاب جاویدان خداوند و قانون اساسى اسلام، معجزه بزرگ و یادگار ماندگار پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله، و نخستین مرجع عقاید و احکام و اخلاق و آداب و شعایر اسلامى است  
خداوند در این کتاب، گنجینه‏ هاى معارف و رازهاى سر به مهر حقایق، راه و روش‏ هاى سعادت و دستورالعمل ‏هاى هدایت و تشریع را به ودیعت نهاده است. قرآن، راهنماست و چراغ راه، شفاست و درمان، براى همه مردم و بخصوص براى مؤمنان. خداوند در آیه 577، سوره یونس مى ‏فرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ‏ رَبِّکُمْ‏ وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ/ اى مردم! اندرزى از سوى پروردگارتان براى شما آمده، و درمان آنچه در سینه ‏هاست، و هدایت و رحمت براى مؤمنان».
پس علاقه ‏مندان به قرآن باید قدر این نعمت بزرگ را که مایه سعادت دنیا و آخرت است دانسته، در عمل به احکام دینیه و دستورات اخلاقیه آن اقدام نموده و در نشر آن کوشش کنند. چنانچه مردم از آیات قرآنى که در دسترس آنان است رویگردان شوند از درک حقایق و معارف آن، خود را بى‏ بهره نموده و در صحنه قیامت بار سنگینى بر دوش مى ‏کشند و به صورت محروم از رحمت، محشور خواهد شد. خداوند در این باره می فرماید: «مَنْ اعْرَضَ عَنْهُ فَانَّهُ یَحْمِلُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وِزْراً خالِدینَ فیهِ وَ ساءَ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ حِمْلًا/ کسانى که از آن (قرآن) روى بگردانند روز قیامت بار سنگینى بر دوش مى ‏کشند در حالى که جاودان، در آن خواهند بود و بد بارى است براى آنها در روز قیامت» (طه/ 100 و 101)
اعراض به اصطلاح، پشت پا زدن و ترک عمل به آن است بر کسى صادق است که دستورات قرآن را عمل نکند مثلا یکى از دستورات قرآن حجاب است بى‏ حجابى اعراض از او است، یکى نماز است یکى روزه است و غیر اینها.
عیاشى در ذیل حدیثى روایت نموده از حضرت امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: شنیدم رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: جبرئیل نازل شد بر من و گفت: «سَیَکُونُ فِی أُمَّتِکَ فِتْنَةٌ قُلْتُ فَمَا الْمَخْرَجُ‏ مِنْهَا فَقَالَ کِتَابُ اللَّهِ فِیهِ بَیَانُ مَا قَبْلَکُمْ مِنْ خَیْرٍ وَ خَبَرُ مَا بَعْدَکُمْ وَ حُکْمُ مَا بَیْنَکُمْ وَ هُوَ الْفَصْلُ لَیْسَ بِالْهَزْلِ مَنْ‏ وَلِیَهُ مِنْ جَبَّارٍ فَعَمِلَ بِغَیْرِهِ قَصَمَهُ اللَّهُ وَ مَنِ الْتَمَسَ الْهُدَى فِی غَیْرِهِ أَضَلَّهُ اللَّه‏.../ به زودى فتنه ‏اى در میان شما ظاهر مى‏ شود، عرض کردم اى رسول خدا! راه نجات از آن چیست؟ فرمود: قرآن است که اخبار پیشینیان و آیندگان و داورى میان شما در آن است، آن کلامى است که حق را از باطل جدا مى ‏کند، جدى است و شوخى نیست، هر ستمگری آن را ترک کند خداوند او را درهم مى ‏شکند و هر کس هدایت را در غیر آن جستجو کند خداوند گمراهش مى ‏سازد» (تفسیر عیاشی ج‏1 ج 3 فی فضل القرآن).
امام نهم، 
حضرت جواد علیه السلام نیز در نامه ای که به سعد الخیر نوشت عاقبت رویگردانی از قرآن را اینگونه بیان کرده است:
«کُلُ‏ أُمَّةٍ قَدْ رَفَعَ‏ اللَّهُ عَنْهُمْ عِلْمَ الْکِتَابِ حِینَ نَبَذُوهُ وَ وَلَّاهُمْ عَدُوَّهُمْ حِینَ تَوَلَّوْهُ»
هر جماعتى چون کتاب (قرآن‏) را کنار نهند، خدا علم کتاب را از ایشان مى‏ گیرد و چون دشمن خود را دوست بدارند، او را بر آنان فرمانروا خواهد کرد.
سپس ایشان به دو نمونه از نمونه‏ هاى رویگردانی از قرآن اشاره می کنند:
نمونه نخست: اداء حروف و تغییر دادن حدود آن
«وَ کَانَ مِنْ نَبْذِهِمُ الْکِتَابَ أَنْ أَقَامُوا حُرُوفَهُ وَ حَرَّفُوا حُدُودَهُ فَهُمْ یَرْوُونَهُ وَ لَا یَرْعَوْنَهُ وَ الْجُهَّالُ یُعْجِبُهُمْ حِفْظُهُمْ لِلرِّوَایَةِ وَ الْعُلَمَاءُ یَحْزُنُهُمْ تَرْکُهُمْ لِلرِّعَایَةِ»
از نمونه ‏هاى کنار نهادن قرآن، آن است که حروف آن را (به هنگام خواندن) درست ادا کنند و حدود آن را تغییر دهند؛ قرآن را مى ‏خوانند ولى احکامش را مراعات نمى‏ کنند و نادانان به جهت آنکه الفاظ را حفظ کرده‏ اند دلخوشند و علما به جهت آنکه (حقایق و احکام آن را) رعایت نکرده ‏اند اندوهگینند.
نمونه دوم: واگذاری تفسیر قرآن به ناآگاهان
«وَ کَانَ مِنْ نَبْذِهِمُ الْکِتَابَ أَنْ وَلَّوْهُ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ‏ فَأَوْرَدُوهُمُ الْهَوَى وَ أَصْدَرُوهُمْ إِلَى الرَّدَى وَ غَیَّرُوا عُرَى الدِّینِ ثُمَّ وَرَّثُوهُ فِی السَّفَهِ وَ الصِّبَا فَالْأُمَّةُ یَصْدُرُونَ عَنْ أَمْرِ النَّاسِ بَعْدَ أَمْرِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ عَلَیْهِ یُرَدُّونَ فَ بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ‏ بَدَلًا وَلَایَةُ النَّاسِ بَعْدَ وَلَایَةِ اللَّهِ‏ وَ ثَوَابُ النَّاسِ بَعْدَ ثَوَابِ اللَّهِ وَ رِضَا النَّاسِ بَعْدَ رِضَا اللَّهِ فَأَصْبَحَتِ الْأُمَّةُ کَذَلِک‏» (کافی چاپ إسلامیه ج‏8 ص 53 رسالة أبی جعفر ع إلى سعد الخیر).
نمونه دیگر از کنار نهادن قرآن آن است که کار (بیان و تفسیر آن را) به دست کسانى مى ‏سپرند که علم آن را ندارند، این است که آنان را به پیروى هواى نفس وامى‏دارند و به پستى مى ‏کشانند، دستگیره‏ هاى دین را تغییر مى‏ دهند و کتاب خدا را به دست سفیهان و کودکان مى ‏سپارند؛ در اینجا است که مردم به جاى آنکه به فرمان خدا کار کنند، به فرمان چنین کسانى کار مى‏ کنند و این براى کسانى که این گونه ستمى روا داشتند، بد نتیجه ‏اى است، یعنى: دوستى مردم به جاى دوستى خدا، و پاداش مردم به جاى پاداش خدا، و خرسندى مردم به جاى خرسندى خدا! پس (در چنین احوالى است) که امت بدین صورت (که گفته شد) در مى‏ آید.
این محروم کردن مردم از آشنایى با مفسران واقعى قرآن، نتایج شوم خود را بر جاى گذاشت و آن خزانه علم را مُهر شده به پشت پرده غیبت برد. با این زمینه خالى از مفسران حقیقى قرآن، بسیارى از جاهلان و نااهلان‏ دست به کار تفسیر قرآن و بیان معانى آن شدند، تا آنجا که گاهى به عنوان بیان باطن آن عرض اندام مى‏ کردند. باز هم لطف خداوند شامل حال  مؤمنین حقیقى شد که ائمه علیهم السلام، خزانه داران علم الهى هر از چند گاهى در فرصت ‏هاى مناسب آن پارچه در هم پیچیده مهر شده را باز مى‏ کردند و کلماتى اطمینان دهنده بر قلب‏ ها از آن مى‏ خواندند و دریچه‏ هاى کوچکى از قرآن به روى ما باز مى ‏کردند.
یادداشت: سید مهدی سیدمرادی

 


برچسب‌ها: میلاد نور
 

 
 

 

 

 عواقب رویگردانى از قرآن‏ از نگاه امام جواد علیه السلام

قرآن، کتاب جاویدان خداوند و قانون اساسى اسلام، معجزه بزرگ و یادگار ماندگار پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله، و نخستین مرجع عقاید و احکام و اخلاق و آداب و شعایر اسلامى است  
خداوند در این کتاب، گنجینه‏ هاى معارف و رازهاى سر به مهر حقایق، راه و روش‏ هاى سعادت و دستورالعمل ‏هاى هدایت و تشریع را به ودیعت نهاده است. قرآن، راهنماست و چراغ راه، شفاست و درمان، براى همه مردم و بخصوص براى مؤمنان. خداوند در آیه 577، سوره یونس مى ‏فرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ‏ رَبِّکُمْ‏ وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ/ اى مردم! اندرزى از سوى پروردگارتان براى شما آمده، و درمان آنچه در سینه ‏هاست، و هدایت و رحمت براى مؤمنان».
پس علاقه ‏مندان به قرآن باید قدر این نعمت بزرگ را که مایه سعادت دنیا و آخرت است دانسته، در عمل به احکام دینیه و دستورات اخلاقیه آن اقدام نموده و در نشر آن کوشش کنند. چنانچه مردم از آیات قرآنى که در دسترس آنان است رویگردان شوند از درک حقایق و معارف آن، خود را بى‏ بهره نموده و در صحنه قیامت بار سنگینى بر دوش مى ‏کشند و به صورت محروم از رحمت، محشور خواهد شد. خداوند در این باره می فرماید: «مَنْ اعْرَضَ عَنْهُ فَانَّهُ یَحْمِلُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وِزْراً خالِدینَ فیهِ وَ ساءَ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ حِمْلًا/ کسانى که از آن (قرآن) روى بگردانند روز قیامت بار سنگینى بر دوش مى ‏کشند در حالى که جاودان، در آن خواهند بود و بد بارى است براى آنها در روز قیامت» (طه/ 100 و 101)
اعراض به اصطلاح، پشت پا زدن و ترک عمل به آن است بر کسى صادق است که دستورات قرآن را عمل نکند مثلا یکى از دستورات قرآن حجاب است بى‏ حجابى اعراض از او است، یکى نماز است یکى روزه است و غیر اینها.
عیاشى در ذیل حدیثى روایت نموده از حضرت امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: شنیدم رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: جبرئیل نازل شد بر من و گفت: «سَیَکُونُ فِی أُمَّتِکَ فِتْنَةٌ قُلْتُ فَمَا الْمَخْرَجُ‏ مِنْهَا فَقَالَ کِتَابُ اللَّهِ فِیهِ بَیَانُ مَا قَبْلَکُمْ مِنْ خَیْرٍ وَ خَبَرُ مَا بَعْدَکُمْ وَ حُکْمُ مَا بَیْنَکُمْ وَ هُوَ الْفَصْلُ لَیْسَ بِالْهَزْلِ مَنْ‏ وَلِیَهُ مِنْ جَبَّارٍ فَعَمِلَ بِغَیْرِهِ قَصَمَهُ اللَّهُ وَ مَنِ الْتَمَسَ الْهُدَى فِی غَیْرِهِ أَضَلَّهُ اللَّه‏.../ به زودى فتنه ‏اى در میان شما ظاهر مى‏ شود، عرض کردم اى رسول خدا! راه نجات از آن چیست؟ فرمود: قرآن است که اخبار پیشینیان و آیندگان و داورى میان شما در آن است، آن کلامى است که حق را از باطل جدا مى ‏کند، جدى است و شوخى نیست، هر ستمگری آن را ترک کند خداوند او را درهم مى ‏شکند و هر کس هدایت را در غیر آن جستجو کند خداوند گمراهش مى ‏سازد» (تفسیر عیاشی ج‏1 ج 3 فی فضل القرآن).
امام نهم، 
حضرت جواد علیه السلام نیز در نامه ای که به سعد الخیر نوشت عاقبت رویگردانی از قرآن را اینگونه بیان کرده است:
«کُلُ‏ أُمَّةٍ قَدْ رَفَعَ‏ اللَّهُ عَنْهُمْ عِلْمَ الْکِتَابِ حِینَ نَبَذُوهُ وَ وَلَّاهُمْ عَدُوَّهُمْ حِینَ تَوَلَّوْهُ»
هر جماعتى چون کتاب (قرآن‏) را کنار نهند، خدا علم کتاب را از ایشان مى‏ گیرد و چون دشمن خود را دوست بدارند، او را بر آنان فرمانروا خواهد کرد.
سپس ایشان به دو نمونه از نمونه‏ هاى رویگردانی از قرآن اشاره می کنند:
نمونه نخست: اداء حروف و تغییر دادن حدود آن
«وَ کَانَ مِنْ نَبْذِهِمُ الْکِتَابَ أَنْ أَقَامُوا حُرُوفَهُ وَ حَرَّفُوا حُدُودَهُ فَهُمْ یَرْوُونَهُ وَ لَا یَرْعَوْنَهُ وَ الْجُهَّالُ یُعْجِبُهُمْ حِفْظُهُمْ لِلرِّوَایَةِ وَ الْعُلَمَاءُ یَحْزُنُهُمْ تَرْکُهُمْ لِلرِّعَایَةِ»
از نمونه ‏هاى کنار نهادن قرآن، آن است که حروف آن را (به هنگام خواندن) درست ادا کنند و حدود آن را تغییر دهند؛ قرآن را مى ‏خوانند ولى احکامش را مراعات نمى‏ کنند و نادانان به جهت آنکه الفاظ را حفظ کرده‏ اند دلخوشند و علما به جهت آنکه (حقایق و احکام آن را) رعایت نکرده ‏اند اندوهگینند.
نمونه دوم: واگذاری تفسیر قرآن به ناآگاهان
«وَ کَانَ مِنْ نَبْذِهِمُ الْکِتَابَ أَنْ وَلَّوْهُ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ‏ فَأَوْرَدُوهُمُ الْهَوَى وَ أَصْدَرُوهُمْ إِلَى الرَّدَى وَ غَیَّرُوا عُرَى الدِّینِ ثُمَّ وَرَّثُوهُ فِی السَّفَهِ وَ الصِّبَا فَالْأُمَّةُ یَصْدُرُونَ عَنْ أَمْرِ النَّاسِ بَعْدَ أَمْرِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ عَلَیْهِ یُرَدُّونَ فَ بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ‏ بَدَلًا وَلَایَةُ النَّاسِ بَعْدَ وَلَایَةِ اللَّهِ‏ وَ ثَوَابُ النَّاسِ بَعْدَ ثَوَابِ اللَّهِ وَ رِضَا النَّاسِ بَعْدَ رِضَا اللَّهِ فَأَصْبَحَتِ الْأُمَّةُ کَذَلِک‏» (کافی چاپ إسلامیه ج‏8 ص 53 رسالة أبی جعفر ع إلى سعد الخیر).
نمونه دیگر از کنار نهادن قرآن آن است که کار (بیان و تفسیر آن را) به دست کسانى مى ‏سپرند که علم آن را ندارند، این است که آنان را به پیروى هواى نفس وامى‏دارند و به پستى مى ‏کشانند، دستگیره‏ هاى دین را تغییر مى‏ دهند و کتاب خدا را به دست سفیهان و کودکان مى ‏سپارند؛ در اینجا است که مردم به جاى آنکه به فرمان خدا کار کنند، به فرمان چنین کسانى کار مى‏ کنند و این براى کسانى که این گونه ستمى روا داشتند، بد نتیجه ‏اى است، یعنى: دوستى مردم به جاى دوستى خدا، و پاداش مردم به جاى پاداش خدا، و خرسندى مردم به جاى خرسندى خدا! پس (در چنین احوالى است) که امت بدین صورت (که گفته شد) در مى‏ آید.
این محروم کردن مردم از آشنایى با مفسران واقعى قرآن، نتایج شوم خود را بر جاى گذاشت و آن خزانه علم را مُهر شده به پشت پرده غیبت برد. با این زمینه خالى از مفسران حقیقى قرآن، بسیارى از جاهلان و نااهلان‏ دست به کار تفسیر قرآن و بیان معانى آن شدند، تا آنجا که گاهى به عنوان بیان باطن آن عرض اندام مى‏ کردند. باز هم لطف خداوند شامل حال  مؤمنین حقیقى شد که ائمه علیهم السلام، خزانه داران علم الهى هر از چند گاهى در فرصت ‏هاى مناسب آن پارچه در هم پیچیده مهر شده را باز مى‏ کردند و کلماتى اطمینان دهنده بر قلب‏ ها از آن مى‏ خواندند و دریچه‏ هاى کوچکى از قرآن به روى ما باز مى ‏کردند.
یادداشت: سید مهدی سیدمرادی

 


برچسب‌ها: میلاد نور
 

برچسب‌ها: عواقب رویگردانى از قرآن‏ از نگاه امام جواد علیه السلام
[ یک شنبه 27 فروردين 1396 ] [ 20:16 ] [ مریم محمدی ] [ ]

  

ضریح مطهر علی بن موسی الرضا(ع)

 

 

 

نام شفایافته: علی- رضا

اهل: شیراز

نوع بیماری: از کار افتادن کلیه‌ها

 

 

1

خانه ما شده است چهاردیواری ناامیدی و ملال.

ماه‌هاست از پسرم علی بی‌خبریم.

اینکه شهید شده است یا اسیر؟ نمی‌دانیم.

از هرکسی پرسش می‌کنیم، اعلام بی‌اطلاعی می‌کند. نه سپاه می داند که چه به سرش آمده و نه بسیج و بنیادشهید.

می‌گویند آخرین بار او را دیده‌اند که آرپی‌جی به کف گرفته و برای شکار تانک‌های دشمن به خط زده است. از آن پس دیگر نشانی از او نیست.

نفر آخری که با  او همراه بوده و با وی گفتگو کرده، حمید است.

او می‌گوید: پیش از یورش تانک‌های دشمن باهم در خاک‌ریزی نشسته بودیم و از آرزوهایمان حرف می‌زدیم. علی عاشق شده بود و از وصال یار می‌گفت. من نسبت به حرف‌هایش گمان اشتباه داشتم. انگارم این بود که دلباخته دختری شده‌است و مهر خوبرویی به دل دارد.

آن روز وقتی‌که سر حرف را باز کرد و با اندوه از دوستان شهیدش گفت، از اینکه قابل نبوده تا او هم مانند دوستانش شهید بشود؟ دریافتم که پندارم نادرست بوده است.

علی می‌گفت: فکر می‌کنم وابستگی‌ام به دنیا زیاد است وگرنه باید شهید می‌شدم.

و گفت: باید دلم را از این وابستگی‌ها جدا کنم.

هنگامی‌که حمله شروع شد و تانک‌های دشمن مواضع ما را به گلوله بستند، آرپی‌جی‌اش را بر دوش گرفت و از تاج خاک‌ریز بالا رفت.

گفتم: مواظب باش.

گفت: اگر جلوی پیشروی دشمن را نگیریم، بچه‌ها آش‌ولاش می‌شوند.

بعد رو به من فریاد زد: چرا ماتت برده؟ یالاه پاشو. باید هوای مرا داشته باشی تا خودم را به تانکها نزدیک کنم.

از دامنه خاک‌ریز پایین رفت. خودم را به تاج خاک‌ریز رساندم و دور شدن او به سمت تانک‌ها را به نظاره نشستم. ناگهان دیدم که یکی از تانک‌ها متوجه او شده و لوله تانک را  به‌طرف او نشانه گرفته است.

اگر شلیک می‌کرد، چیزی از علی برجای نمی‌ماند. خاکستر می‌شد و چون غباری به آسمان می‌رفت. جای درنگ نبود. بی‌تامل از جا برخاستم. آرپی‌جی‌ام را مسلح کردم و بر تاج خاک‌ریز ایستادم. همان تانک را نشانه گرفتم و شلیک کردم. گلوله به هدف خورد. تانک منفجر شد و از حرکت ایستاد. علی برگشت و نگاهی به من انداخت و باز دوباره شروع به پیشروی کرد. من درگیر تماشای او بودم که انفجاری خاک‌ریز را در هم کوبید و من دیگر چیزی نفهمیدم.

 

 

2

 

خانه ما شده است چهاردیواری انتظار و امید. خبر رسیده که علی در اسارت است و در یکی از اردوگاه‌های دشمن در بغداد عراق بسر می‌برد. انتظار داریم روزی برگردد و خانه را از این چشم‌به‌راهی ملال‌آور برهاند. خدا کند سالم باشد و دشمن گزندی به جسم و جانش نزده باشد.

با چنین‌ احوالی روزگار می‌گذرانیم و چشم‌به‌راه نامه‌ای و پیامی از او می‌مانیم. نخستین نامه‌اش سه ماه پس از آمدن خبر اسارتش به دست ما می‌رسد.

نوشته است:

سوز سرد و کشنده زمستان با شاخه‌های خشک درختان سر جنگ دارد. ولی درخت، ستبر و استوار در برابر سرما پایداری می‌کند تا آن هنگام ‌که بهار برسد و دوباره بروید و سبز شود و شکوفه بدهد.

نامه‌اش پر از استعاره است. گویی با کد و رمز از موقعیت خود گفته است. دومین نوشته‌اش پس از یک سال به دست ما می‌رسد. باز هم با استعاره و رمز نوشته است:

اینجا آسمان آفتاب ندارد. ابر است. مخلوطی از آبی کمرنگ و سیاه. کبود و بی روزنه ای حتی. صدای مهیب غرش تُندری از گوشه آسمان در زاویه اردوگاه کشانده می‌شود. باران می بارد. من کنار پنجره اردوگاه نشسته‌ام و به پرنده‌ای که در کبودی آسمان پرواز می‌کند می‌نگرم. او باید پرواز را آموخته باشد تا زندانی کابوک نماند. آوایی مرا به خویش می‌خواند. دوست دارم پرنده شوم و پرواز را بیازمایم.

نامه را چند بار خواندم. خواندم و بوسیدم و بر چشم کشیدم. با شناختی که از علی داشتم، می‌دانستم کبوتری نیست که زندانی قفس بماند. بال خواهد گشود و زود بر بام خانه خواهد نشست. انتظار پر از دلواپسی دارم. کی پرنده ما خواهد آمد؟

 

  

ضریح مطهر علی بن موسی الرضا(ع)

 

 

 

نام شفایافته: علی- رضا

اهل: شیراز

نوع بیماری: از کار افتادن کلیه‌ها

 

 

1

خانه ما شده است چهاردیواری ناامیدی و ملال.

ماه‌هاست از پسرم علی بی‌خبریم.

اینکه شهید شده است یا اسیر؟ نمی‌دانیم.

از هرکسی پرسش می‌کنیم، اعلام بی‌اطلاعی می‌کند. نه سپاه می داند که چه به سرش آمده و نه بسیج و بنیادشهید.

می‌گویند آخرین بار او را دیده‌اند که آرپی‌جی به کف گرفته و برای شکار تانک‌های دشمن به خط زده است. از آن پس دیگر نشانی از او نیست.

نفر آخری که با  او همراه بوده و با وی گفتگو کرده، حمید است.

او می‌گوید: پیش از یورش تانک‌های دشمن باهم در خاک‌ریزی نشسته بودیم و از آرزوهایمان حرف می‌زدیم. علی عاشق شده بود و از وصال یار می‌گفت. من نسبت به حرف‌هایش گمان اشتباه داشتم. انگارم این بود که دلباخته دختری شده‌است و مهر خوبرویی به دل دارد.

آن روز وقتی‌که سر حرف را باز کرد و با اندوه از دوستان شهیدش گفت، از اینکه قابل نبوده تا او هم مانند دوستانش شهید بشود؟ دریافتم که پندارم نادرست بوده است.

علی می‌گفت: فکر می‌کنم وابستگی‌ام به دنیا زیاد است وگرنه باید شهید می‌شدم.

و گفت: باید دلم را از این وابستگی‌ها جدا کنم.

هنگامی‌که حمله شروع شد و تانک‌های دشمن مواضع ما را به گلوله بستند، آرپی‌جی‌اش را بر دوش گرفت و از تاج خاک‌ریز بالا رفت.

گفتم: مواظب باش.

گفت: اگر جلوی پیشروی دشمن را نگیریم، بچه‌ها آش‌ولاش می‌شوند.

بعد رو به من فریاد زد: چرا ماتت برده؟ یالاه پاشو. باید هوای مرا داشته باشی تا خودم را به تانکها نزدیک کنم.

از دامنه خاک‌ریز پایین رفت. خودم را به تاج خاک‌ریز رساندم و دور شدن او به سمت تانک‌ها را به نظاره نشستم. ناگهان دیدم که یکی از تانک‌ها متوجه او شده و لوله تانک را  به‌طرف او نشانه گرفته است.

اگر شلیک می‌کرد، چیزی از علی برجای نمی‌ماند. خاکستر می‌شد و چون غباری به آسمان می‌رفت. جای درنگ نبود. بی‌تامل از جا برخاستم. آرپی‌جی‌ام را مسلح کردم و بر تاج خاک‌ریز ایستادم. همان تانک را نشانه گرفتم و شلیک کردم. گلوله به هدف خورد. تانک منفجر شد و از حرکت ایستاد. علی برگشت و نگاهی به من انداخت و باز دوباره شروع به پیشروی کرد. من درگیر تماشای او بودم که انفجاری خاک‌ریز را در هم کوبید و من دیگر چیزی نفهمیدم.

 

 

2

 

خانه ما شده است چهاردیواری انتظار و امید. خبر رسیده که علی در اسارت است و در یکی از اردوگاه‌های دشمن در بغداد عراق بسر می‌برد. انتظار داریم روزی برگردد و خانه را از این چشم‌به‌راهی ملال‌آور برهاند. خدا کند سالم باشد و دشمن گزندی به جسم و جانش نزده باشد.

با چنین‌ احوالی روزگار می‌گذرانیم و چشم‌به‌راه نامه‌ای و پیامی از او می‌مانیم. نخستین نامه‌اش سه ماه پس از آمدن خبر اسارتش به دست ما می‌رسد.

نوشته است:

سوز سرد و کشنده زمستان با شاخه‌های خشک درختان سر جنگ دارد. ولی درخت، ستبر و استوار در برابر سرما پایداری می‌کند تا آن هنگام ‌که بهار برسد و دوباره بروید و سبز شود و شکوفه بدهد.

نامه‌اش پر از استعاره است. گویی با کد و رمز از موقعیت خود گفته است. دومین نوشته‌اش پس از یک سال به دست ما می‌رسد. باز هم با استعاره و رمز نوشته است:

اینجا آسمان آفتاب ندارد. ابر است. مخلوطی از آبی کمرنگ و سیاه. کبود و بی روزنه ای حتی. صدای مهیب غرش تُندری از گوشه آسمان در زاویه اردوگاه کشانده می‌شود. باران می بارد. من کنار پنجره اردوگاه نشسته‌ام و به پرنده‌ای که در کبودی آسمان پرواز می‌کند می‌نگرم. او باید پرواز را آموخته باشد تا زندانی کابوک نماند. آوایی مرا به خویش می‌خواند. دوست دارم پرنده شوم و پرواز را بیازمایم.

نامه را چند بار خواندم. خواندم و بوسیدم و بر چشم کشیدم. با شناختی که از علی داشتم، می‌دانستم کبوتری نیست که زندانی قفس بماند. بال خواهد گشود و زود بر بام خانه خواهد نشست. انتظار پر از دلواپسی دارم. کی پرنده ما خواهد آمد؟

 


برچسب‌ها: قصه هایی از شفایافتگان حرم دوست
[ یک شنبه 27 فروردين 1396 ] [ 20:15 ] [ مریم محمدی ] [ ]
[ یک شنبه 27 فروردين 1396 ] [ 20:11 ] [ مریم محمدی ] [ ]

 

جشن میلاد حضرت علی(ع) در حرم رضوی برگزار می‌شود

جشن میلاد حضرت علی(ع) در حرم رضوی برگزار می‌شود

اس ام اس میلاد حضرت علی, تبریک ولادت امام علی(ع)

ميلاد مرتضي اسدالله حيدر است

جشن ولادت علي(ع) آن مير صفدر است
زوجي براي فاطمه حق آفريده است
اين زادروز همسر زهراي اطهر است

ولادت حضرت علی(ع) مبارک

 

 

ولادت حضرت علی,اس ام اس ولادت حضرت علی,اس ام اس تبریک ولادت حضرت علی

اس ام اس ولادت حضرت علی (ع)

 

حضرت اميرالمؤمنين (عليه‏السلام) فرمودند:
اى مردم! به خدا سوگند من هرگز شما را به هيچ طاعتى فرا نمی ‏خوانم مگر آن كه خود بر شما. در عمل به آن. پيشى مى‏جويم و از هيچ گناهى بازتان نمی ‏دارم و نهى نمى‏كنم. مگر آن كه پيش از شما، خود را از عمل به آن باز می‏دارم.
نهج البلاغه، خطبه173

 

 


برچسب‌ها: میلاد نور
[ سه شنبه 22 فروردين 1396 ] [ 10:37 ] [ مریم محمدی ] [ ]

 

 

 

 عواقب رویگردانى از قرآن‏ از نگاه امام جواد علیه السلام

قرآن، کتاب جاویدان خداوند و قانون اساسى اسلام، معجزه بزرگ و یادگار ماندگار پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله، و نخستین مرجع عقاید و احکام و اخلاق و آداب و شعایر اسلامى است  
خداوند در این کتاب، گنجینه‏ هاى معارف و رازهاى سر به مهر حقایق، راه و روش‏ هاى سعادت و دستورالعمل ‏هاى هدایت و تشریع را به ودیعت نهاده است. قرآن، راهنماست و چراغ راه، شفاست و درمان، براى همه مردم و بخصوص براى مؤمنان. خداوند در آیه 577، سوره یونس مى ‏فرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ‏ رَبِّکُمْ‏ وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ/ اى مردم! اندرزى از سوى پروردگارتان براى شما آمده، و درمان آنچه در سینه ‏هاست، و هدایت و رحمت براى مؤمنان».
پس علاقه ‏مندان به قرآن باید قدر این نعمت بزرگ را که مایه سعادت دنیا و آخرت است دانسته، در عمل به احکام دینیه و دستورات اخلاقیه آن اقدام نموده و در نشر آن کوشش کنند. چنانچه مردم از آیات قرآنى که در دسترس آنان است رویگردان شوند از درک حقایق و معارف آن، خود را بى‏ بهره نموده و در صحنه قیامت بار سنگینى بر دوش مى ‏کشند و به صورت محروم از رحمت، محشور خواهد شد. خداوند در این باره می فرماید: «مَنْ اعْرَضَ عَنْهُ فَانَّهُ یَحْمِلُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وِزْراً خالِدینَ فیهِ وَ ساءَ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ حِمْلًا/ کسانى که از آن (قرآن) روى بگردانند روز قیامت بار سنگینى بر دوش مى ‏کشند در حالى که جاودان، در آن خواهند بود و بد بارى است براى آنها در روز قیامت» (طه/ 100 و 101)
اعراض به اصطلاح، پشت پا زدن و ترک عمل به آن است بر کسى صادق است که دستورات قرآن را عمل نکند مثلا یکى از دستورات قرآن حجاب است بى‏ حجابى اعراض از او است، یکى نماز است یکى روزه است و غیر اینها.
عیاشى در ذیل حدیثى روایت نموده از حضرت امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: شنیدم رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: جبرئیل نازل شد بر من و گفت: «سَیَکُونُ فِی أُمَّتِکَ فِتْنَةٌ قُلْتُ فَمَا الْمَخْرَجُ‏ مِنْهَا فَقَالَ کِتَابُ اللَّهِ فِیهِ بَیَانُ مَا قَبْلَکُمْ مِنْ خَیْرٍ وَ خَبَرُ مَا بَعْدَکُمْ وَ حُکْمُ مَا بَیْنَکُمْ وَ هُوَ الْفَصْلُ لَیْسَ بِالْهَزْلِ مَنْ‏ وَلِیَهُ مِنْ جَبَّارٍ فَعَمِلَ بِغَیْرِهِ قَصَمَهُ اللَّهُ وَ مَنِ الْتَمَسَ الْهُدَى فِی غَیْرِهِ أَضَلَّهُ اللَّه‏.../ به زودى فتنه ‏اى در میان شما ظاهر مى‏ شود، عرض کردم اى رسول خدا! راه نجات از آن چیست؟ فرمود: قرآن است که اخبار پیشینیان و آیندگان و داورى میان شما در آن است، آن کلامى است که حق را از باطل جدا مى ‏کند، جدى است و شوخى نیست، هر ستمگری آن را ترک کند خداوند او را درهم مى ‏شکند و هر کس هدایت را در غیر آن جستجو کند خداوند گمراهش مى ‏سازد» (تفسیر عیاشی ج‏1 ج 3 فی فضل القرآن).
امام نهم، 
حضرت جواد علیه السلام نیز در نامه ای که به سعد الخیر نوشت عاقبت رویگردانی از قرآن را اینگونه بیان کرده است:
«کُلُ‏ أُمَّةٍ قَدْ رَفَعَ‏ اللَّهُ عَنْهُمْ عِلْمَ الْکِتَابِ حِینَ نَبَذُوهُ وَ وَلَّاهُمْ عَدُوَّهُمْ حِینَ تَوَلَّوْهُ»
هر جماعتى چون کتاب (قرآن‏) را کنار نهند، خدا علم کتاب را از ایشان مى‏ گیرد و چون دشمن خود را دوست بدارند، او را بر آنان فرمانروا خواهد کرد.
سپس ایشان به دو نمونه از نمونه‏ هاى رویگردانی از قرآن اشاره می کنند:
نمونه نخست: اداء حروف و تغییر دادن حدود آن
«وَ کَانَ مِنْ نَبْذِهِمُ الْکِتَابَ أَنْ أَقَامُوا حُرُوفَهُ وَ حَرَّفُوا حُدُودَهُ فَهُمْ یَرْوُونَهُ وَ لَا یَرْعَوْنَهُ وَ الْجُهَّالُ یُعْجِبُهُمْ حِفْظُهُمْ لِلرِّوَایَةِ وَ الْعُلَمَاءُ یَحْزُنُهُمْ تَرْکُهُمْ لِلرِّعَایَةِ»
از نمونه ‏هاى کنار نهادن قرآن، آن است که حروف آن را (به هنگام خواندن) درست ادا کنند و حدود آن را تغییر دهند؛ قرآن را مى ‏خوانند ولى احکامش را مراعات نمى‏ کنند و نادانان به جهت آنکه الفاظ را حفظ کرده‏ اند دلخوشند و علما به جهت آنکه (حقایق و احکام آن را) رعایت نکرده ‏اند اندوهگینند.
نمونه دوم: واگذاری تفسیر قرآن به ناآگاهان
«وَ کَانَ مِنْ نَبْذِهِمُ الْکِتَابَ أَنْ وَلَّوْهُ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ‏ فَأَوْرَدُوهُمُ الْهَوَى وَ أَصْدَرُوهُمْ إِلَى الرَّدَى وَ غَیَّرُوا عُرَى الدِّینِ ثُمَّ وَرَّثُوهُ فِی السَّفَهِ وَ الصِّبَا فَالْأُمَّةُ یَصْدُرُونَ عَنْ أَمْرِ النَّاسِ بَعْدَ أَمْرِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ عَلَیْهِ یُرَدُّونَ فَ بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ‏ بَدَلًا وَلَایَةُ النَّاسِ بَعْدَ وَلَایَةِ اللَّهِ‏ وَ ثَوَابُ النَّاسِ بَعْدَ ثَوَابِ اللَّهِ وَ رِضَا النَّاسِ بَعْدَ رِضَا اللَّهِ فَأَصْبَحَتِ الْأُمَّةُ کَذَلِک‏» (کافی چاپ إسلامیه ج‏8 ص 53 رسالة أبی جعفر ع إلى سعد الخیر).
نمونه دیگر از کنار نهادن قرآن آن است که کار (بیان و تفسیر آن را) به دست کسانى مى ‏سپرند که علم آن را ندارند، این است که آنان را به پیروى هواى نفس وامى‏دارند و به پستى مى ‏کشانند، دستگیره‏ هاى دین را تغییر مى‏ دهند و کتاب خدا را به دست سفیهان و کودکان مى ‏سپارند؛ در اینجا است که مردم به جاى آنکه به فرمان خدا کار کنند، به فرمان چنین کسانى کار مى‏ کنند و این براى کسانى که این گونه ستمى روا داشتند، بد نتیجه ‏اى است، یعنى: دوستى مردم به جاى دوستى خدا، و پاداش مردم به جاى پاداش خدا، و خرسندى مردم به جاى خرسندى خدا! پس (در چنین احوالى است) که امت بدین صورت (که گفته شد) در مى‏ آید.
این محروم کردن مردم از آشنایى با مفسران واقعى قرآن، نتایج شوم خود را بر جاى گذاشت و آن خزانه علم را مُهر شده به پشت پرده غیبت برد. با این زمینه خالى از مفسران حقیقى قرآن، بسیارى از جاهلان و نااهلان‏ دست به کار تفسیر قرآن و بیان معانى آن شدند، تا آنجا که گاهى به عنوان بیان باطن آن عرض اندام مى‏ کردند. باز هم لطف خداوند شامل حال  مؤمنین حقیقى شد که ائمه علیهم السلام، خزانه داران علم الهى هر از چند گاهى در فرصت ‏هاى مناسب آن پارچه در هم پیچیده مهر شده را باز مى‏ کردند و کلماتى اطمینان دهنده بر قلب‏ ها از آن مى‏ خواندند و دریچه‏ هاى کوچکى از قرآن به روى ما باز مى ‏کردند.
یادداشت: سید مهدی سیدمرادی

 


برچسب‌ها: میلاد نور
[ سه شنبه 22 فروردين 1396 ] [ 10:32 ] [ مریم محمدی ] [ ]
[ سه شنبه 22 فروردين 1396 ] [ 10:30 ] [ مریم محمدی ] [ ]
[ سه شنبه 22 فروردين 1396 ] [ 10:25 ] [ مریم محمدی ] [ ]

  

ضریح مطهر علی بن موسی الرضا(ع)

 

 

 

نام شفایافته: علی- رضا

اهل: شیراز

نوع بیماری: از کار افتادن کلیه‌ها

 

 

1

خانه ما شده است چهاردیواری ناامیدی و ملال.

ماه‌هاست از پسرم علی بی‌خبریم.

اینکه شهید شده است یا اسیر؟ نمی‌دانیم.

از هرکسی پرسش می‌کنیم، اعلام بی‌اطلاعی می‌کند. نه سپاه می داند که چه به سرش آمده و نه بسیج و بنیادشهید.

می‌گویند آخرین بار او را دیده‌اند که آرپی‌جی به کف گرفته و برای شکار تانک‌های دشمن به خط زده است. از آن پس دیگر نشانی از او نیست.

نفر آخری که با  او همراه بوده و با وی گفتگو کرده، حمید است.

او می‌گوید: پیش از یورش تانک‌های دشمن باهم در خاک‌ریزی نشسته بودیم و از آرزوهایمان حرف می‌زدیم. علی عاشق شده بود و از وصال یار می‌گفت. من نسبت به حرف‌هایش گمان اشتباه داشتم. انگارم این بود که دلباخته دختری شده‌است و مهر خوبرویی به دل دارد.

آن روز وقتی‌که سر حرف را باز کرد و با اندوه از دوستان شهیدش گفت، از اینکه قابل نبوده تا او هم مانند دوستانش شهید بشود؟ دریافتم که پندارم نادرست بوده است.

علی می‌گفت: فکر می‌کنم وابستگی‌ام به دنیا زیاد است وگرنه باید شهید می‌شدم.

و گفت: باید دلم را از این وابستگی‌ها جدا کنم.

هنگامی‌که حمله شروع شد و تانک‌های دشمن مواضع ما را به گلوله بستند، آرپی‌جی‌اش را بر دوش گرفت و از تاج خاک‌ریز بالا رفت.

گفتم: مواظب باش.

گفت: اگر جلوی پیشروی دشمن را نگیریم، بچه‌ها آش‌ولاش می‌شوند.

بعد رو به من فریاد زد: چرا ماتت برده؟ یالاه پاشو. باید هوای مرا داشته باشی تا خودم را به تانکها نزدیک کنم.

از دامنه خاک‌ریز پایین رفت. خودم را به تاج خاک‌ریز رساندم و دور شدن او به سمت تانک‌ها را به نظاره نشستم. ناگهان دیدم که یکی از تانک‌ها متوجه او شده و لوله تانک را  به‌طرف او نشانه گرفته است.

اگر شلیک می‌کرد، چیزی از علی برجای نمی‌ماند. خاکستر می‌شد و چون غباری به آسمان می‌رفت. جای درنگ نبود. بی‌تامل از جا برخاستم. آرپی‌جی‌ام را مسلح کردم و بر تاج خاک‌ریز ایستادم. همان تانک را نشانه گرفتم و شلیک کردم. گلوله به هدف خورد. تانک منفجر شد و از حرکت ایستاد. علی برگشت و نگاهی به من انداخت و باز دوباره شروع به پیشروی کرد. من درگیر تماشای او بودم که انفجاری خاک‌ریز را در هم کوبید و من دیگر چیزی نفهمیدم.

 

 

2

 

خانه ما شده است چهاردیواری انتظار و امید. خبر رسیده که علی در اسارت است و در یکی از اردوگاه‌های دشمن در بغداد عراق بسر می‌برد. انتظار داریم روزی برگردد و خانه را از این چشم‌به‌راهی ملال‌آور برهاند. خدا کند سالم باشد و دشمن گزندی به جسم و جانش نزده باشد.

با چنین‌ احوالی روزگار می‌گذرانیم و چشم‌به‌راه نامه‌ای و پیامی از او می‌مانیم. نخستین نامه‌اش سه ماه پس از آمدن خبر اسارتش به دست ما می‌رسد.

نوشته است:

سوز سرد و کشنده زمستان با شاخه‌های خشک درختان سر جنگ دارد. ولی درخت، ستبر و استوار در برابر سرما پایداری می‌کند تا آن هنگام ‌که بهار برسد و دوباره بروید و سبز شود و شکوفه بدهد.

نامه‌اش پر از استعاره است. گویی با کد و رمز از موقعیت خود گفته است. دومین نوشته‌اش پس از یک سال به دست ما می‌رسد. باز هم با استعاره و رمز نوشته است:

اینجا آسمان آفتاب ندارد. ابر است. مخلوطی از آبی کمرنگ و سیاه. کبود و بی روزنه ای حتی. صدای مهیب غرش تُندری از گوشه آسمان در زاویه اردوگاه کشانده می‌شود. باران می بارد. من کنار پنجره اردوگاه نشسته‌ام و به پرنده‌ای که در کبودی آسمان پرواز می‌کند می‌نگرم. او باید پرواز را آموخته باشد تا زندانی کابوک نماند. آوایی مرا به خویش می‌خواند. دوست دارم پرنده شوم و پرواز را بیازمایم.

نامه را چند بار خواندم. خواندم و بوسیدم و بر چشم کشیدم. با شناختی که از علی داشتم، می‌دانستم کبوتری نیست که زندانی قفس بماند. بال خواهد گشود و زود بر بام خانه خواهد نشست. انتظار پر از دلواپسی دارم. کی پرنده ما خواهد آمد؟

 

 


برچسب‌ها: میلاد نور
ادامه مطلب
[ سه شنبه 22 فروردين 1396 ] [ 10:22 ] [ مریم محمدی ] [ ]

 روایت عاشقی

 

روایت‌کننده: داوود زمانی‌آذر

 

حرم شلوغ بود و من در میان خیل عاشقان گم شده بودم. دوست داشتم تا کنار ضریح بنشینم و از چشمه معنویت آن فضای روحانی سیراب شوم. اما مگر در آن ازدحام زائران می‌شد؟چیزی به تحویل سال نمانده بود و ازدحام جمعیت هر لحظه بیشتر می‌شد.  شلوغی به حدی بود که حتی نمی‌توانستی قدمی از قدم برداری. مجبور شدم در کنجی از رواق‌های حرم  بنشینم و نگاه تشنه‌ام را به ضریح بدهم. سرشک اشک به نگاهم نشست و دلم از دیدن آن‌همه جلال و زیبایی به غرور آمد و لرزید.

- خدایا چرا در این همه سال‌، توفیق زیارت این حرم و بارگاه را از من دریغ نمودی؟ چراهرگز نتوانستم در عمر پنجاه و پنج ساله‌ام به مشهد بیایم و زائر امام مهربانی‌ها بشوم؟ می گویند آمدن به مشهد و زائر آقا شدن توفیق می خواهد، آیا من تا کنون لیاقت این سعادت را نداشته‌ام؟

بعد رو به ضریح امام شکایت کردم:

- آقا من از شما عارضم. آمده‌ام تا به جبران این‌همه سال هجران و دوری مرا به خویش بخوانی و زائر همه ماهه خودت بنمایی. پنجاه و پنج بهار از عمرم گذشته و بهار زیارت تو نصیبم نشده، اکنون می‌خواهم همه‌یِ ماه‌های باقی‌مانده عمرم را از بهار زیارتت پر کنی. ادامه دارد...

 

برچسب‌ها: امام رضا (ع)
ادامه مطلب
[ سه شنبه 22 فروردين 1396 ] [ 10:13 ] [ مریم محمدی ] [ ]

 روایت عاشقی

 

روایت‌کننده: داوود زمانی‌آذر

 

حرم شلوغ بود و من در میان خیل عاشقان گم شده بودم. دوست داشتم تا کنار ضریح بنشینم و از چشمه معنویت آن فضای روحانی سیراب شوم. اما مگر در آن ازدحام زائران می‌شد؟چیزی به تحویل سال نمانده بود و ازدحام جمعیت هر لحظه بیشتر می‌شد.  شلوغی به حدی بود که حتی نمی‌توانستی قدمی از قدم برداری. مجبور شدم در کنجی از رواق‌های حرم  بنشینم و نگاه تشنه‌ام را به ضریح بدهم. سرشک اشک به نگاهم نشست و دلم از دیدن آن‌همه جلال و زیبایی به غرور آمد و لرزید.

- خدایا چرا در این همه سال‌، توفیق زیارت این حرم و بارگاه را از من دریغ نمودی؟ چراهرگز نتوانستم در عمر پنجاه و پنج ساله‌ام به مشهد بیایم و زائر امام مهربانی‌ها بشوم؟ می گویند آمدن به مشهد و زائر آقا شدن توفیق می خواهد، آیا من تا کنون لیاقت این سعادت را نداشته‌ام؟

بعد رو به ضریح امام شکایت کردم:

- آقا من از شما عارضم. آمده‌ام تا به جبران این‌همه سال هجران و دوری مرا به خویش بخوانی و زائر همه ماهه خودت بنمایی. پنجاه و پنج بهار از عمرم گذشته و بهار زیارت تو نصیبم نشده، اکنون می‌خواهم همه‌یِ ماه‌های باقی‌مانده عمرم را از بهار زیارتت پر کنی. ادامه دارد...

 

برچسب‌ها: امام رضا (ع)
ادامه مطلب
[ سه شنبه 22 فروردين 1396 ] [ 10:13 ] [ مریم محمدی ] [ ]

 روایت عاشقی

 

روایت‌کننده: داوود زمانی‌آذر

 

حرم شلوغ بود و من در میان خیل عاشقان گم شده بودم. دوست داشتم تا کنار ضریح بنشینم و از چشمه معنویت آن فضای روحانی سیراب شوم. اما مگر در آن ازدحام زائران می‌شد؟چیزی به تحویل سال نمانده بود و ازدحام جمعیت هر لحظه بیشتر می‌شد.  شلوغی به حدی بود که حتی نمی‌توانستی قدمی از قدم برداری. مجبور شدم در کنجی از رواق‌های حرم  بنشینم و نگاه تشنه‌ام را به ضریح بدهم. سرشک اشک به نگاهم نشست و دلم از دیدن آن‌همه جلال و زیبایی به غرور آمد و لرزید.

- خدایا چرا در این همه سال‌، توفیق زیارت این حرم و بارگاه را از من دریغ نمودی؟ چراهرگز نتوانستم در عمر پنجاه و پنج ساله‌ام به مشهد بیایم و زائر امام مهربانی‌ها بشوم؟ می گویند آمدن به مشهد و زائر آقا شدن توفیق می خواهد، آیا من تا کنون لیاقت این سعادت را نداشته‌ام؟

بعد رو به ضریح امام شکایت کردم:

- آقا من از شما عارضم. آمده‌ام تا به جبران این‌همه سال هجران و دوری مرا به خویش بخوانی و زائر همه ماهه خودت بنمایی. پنجاه و پنج بهار از عمرم گذشته و بهار زیارت تو نصیبم نشده، اکنون می‌خواهم همه‌یِ ماه‌های باقی‌مانده عمرم را از بهار زیارتت پر کنی. ادامه دارد...

 

برچسب‌ها: امام رضا (ع)
ادامه مطلب
[ سه شنبه 22 فروردين 1396 ] [ 10:13 ] [ مریم محمدی ] [ ]

 روایت عاشقی

 

روایت‌کننده: داوود زمانی‌آذر

 

حرم شلوغ بود و من در میان خیل عاشقان گم شده بودم. دوست داشتم تا کنار ضریح بنشینم و از چشمه معنویت آن فضای روحانی سیراب شوم. اما مگر در آن ازدحام زائران می‌شد؟چیزی به تحویل سال نمانده بود و ازدحام جمعیت هر لحظه بیشتر می‌شد.  شلوغی به حدی بود که حتی نمی‌توانستی قدمی از قدم برداری. مجبور شدم در کنجی از رواق‌های حرم  بنشینم و نگاه تشنه‌ام را به ضریح بدهم. سرشک اشک به نگاهم نشست و دلم از دیدن آن‌همه جلال و زیبایی به غرور آمد و لرزید.

- خدایا چرا در این همه سال‌، توفیق زیارت این حرم و بارگاه را از من دریغ نمودی؟ چراهرگز نتوانستم در عمر پنجاه و پنج ساله‌ام به مشهد بیایم و زائر امام مهربانی‌ها بشوم؟ می گویند آمدن به مشهد و زائر آقا شدن توفیق می خواهد، آیا من تا کنون لیاقت این سعادت را نداشته‌ام؟

بعد رو به ضریح امام شکایت کردم:

- آقا من از شما عارضم. آمده‌ام تا به جبران این‌همه سال هجران و دوری مرا به خویش بخوانی و زائر همه ماهه خودت بنمایی. پنجاه و پنج بهار از عمرم گذشته و بهار زیارت تو نصیبم نشده، اکنون می‌خواهم همه‌یِ ماه‌های باقی‌مانده عمرم را از بهار زیارتت پر کنی. ادامه دارد...

 

برچسب‌ها: امام رضا (ع)
ادامه مطلب
[ سه شنبه 22 فروردين 1396 ] [ 10:13 ] [ مریم محمدی ] [ ]

 روایت عاشقی

 

روایت‌کننده: داوود زمانی‌آذر

 

حرم شلوغ بود و من در میان خیل عاشقان گم شده بودم. دوست داشتم تا کنار ضریح بنشینم و از چشمه معنویت آن فضای روحانی سیراب شوم. اما مگر در آن ازدحام زائران می‌شد؟چیزی به تحویل سال نمانده بود و ازدحام جمعیت هر لحظه بیشتر می‌شد.  شلوغی به حدی بود که حتی نمی‌توانستی قدمی از قدم برداری. مجبور شدم در کنجی از رواق‌های حرم  بنشینم و نگاه تشنه‌ام را به ضریح بدهم. سرشک اشک به نگاهم نشست و دلم از دیدن آن‌همه جلال و زیبایی به غرور آمد و لرزید.

- خدایا چرا در این همه سال‌، توفیق زیارت این حرم و بارگاه را از من دریغ نمودی؟ چراهرگز نتوانستم در عمر پنجاه و پنج ساله‌ام به مشهد بیایم و زائر امام مهربانی‌ها بشوم؟ می گویند آمدن به مشهد و زائر آقا شدن توفیق می خواهد، آیا من تا کنون لیاقت این سعادت را نداشته‌ام؟

بعد رو به ضریح امام شکایت کردم:

- آقا من از شما عارضم. آمده‌ام تا به جبران این‌همه سال هجران و دوری مرا به خویش بخوانی و زائر همه ماهه خودت بنمایی. پنجاه و پنج بهار از عمرم گذشته و بهار زیارت تو نصیبم نشده، اکنون می‌خواهم همه‌یِ ماه‌های باقی‌مانده عمرم را از بهار زیارتت پر کنی. ادامه دارد...

 

برچسب‌ها: امام رضا (ع)
ادامه مطلب
[ سه شنبه 22 فروردين 1396 ] [ 10:13 ] [ مریم محمدی ] [ ]

 روایت عاشقی

 

روایت‌کننده: داوود زمانی‌آذر

 

حرم شلوغ بود و من در میان خیل عاشقان گم شده بودم. دوست داشتم تا کنار ضریح بنشینم و از چشمه معنویت آن فضای روحانی سیراب شوم. اما مگر در آن ازدحام زائران می‌شد؟چیزی به تحویل سال نمانده بود و ازدحام جمعیت هر لحظه بیشتر می‌شد.  شلوغی به حدی بود که حتی نمی‌توانستی قدمی از قدم برداری. مجبور شدم در کنجی از رواق‌های حرم  بنشینم و نگاه تشنه‌ام را به ضریح بدهم. سرشک اشک به نگاهم نشست و دلم از دیدن آن‌همه جلال و زیبایی به غرور آمد و لرزید.

- خدایا چرا در این همه سال‌، توفیق زیارت این حرم و بارگاه را از من دریغ نمودی؟ چراهرگز نتوانستم در عمر پنجاه و پنج ساله‌ام به مشهد بیایم و زائر امام مهربانی‌ها بشوم؟ می گویند آمدن به مشهد و زائر آقا شدن توفیق می خواهد، آیا من تا کنون لیاقت این سعادت را نداشته‌ام؟

بعد رو به ضریح امام شکایت کردم:

- آقا من از شما عارضم. آمده‌ام تا به جبران این‌همه سال هجران و دوری مرا به خویش بخوانی و زائر همه ماهه خودت بنمایی. پنجاه و پنج بهار از عمرم گذشته و بهار زیارت تو نصیبم نشده، اکنون می‌خواهم همه‌یِ ماه‌های باقی‌مانده عمرم را از بهار زیارتت پر کنی. ادامه دارد...

 

برچسب‌ها: امام رضا (ع)
ادامه مطلب
[ سه شنبه 22 فروردين 1396 ] [ 10:13 ] [ مریم محمدی ] [ ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید.... السلام علیک یا سلطان خراسان... آن دل كه به ياد تو نباشد، دل نيست قلبى كه به عشقت نتپد جز گِل نيست آن كس كه ندارد به سر كوى توراه، از زندگى بى ثمرش حاصل نيست.. یا امام رضا مددی......................
نويسندگان
لینک های مفید
لینک های مفید
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





Alternative content



حذف لینک مخفی ما حرام بوده و عواقب اخروی خواهد داشت

 السلام علیک یا سلطان خراسان

http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1392/3/23/1213017_607.mp3&autostart=1&autoreplay=0&showtime=1&volume=70&volumecolor=0xD4D40D&equalizercolor=0x000000&theme=violet" />

❊✺ (کد صوتی ولادت امام رضا(ع ✺❊

ذکر روزهای هفته
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت

کد تقویم

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج