ز عطرِ حـریم تـو اگر دوریم ،
دلخوشیم به نسیمِ گاه گاهِ نگاهـت ...
خوب میدانم از هر که تـــو دل بـردی ، خرابِ عشـقت شد ...
پس بنگر ما را ؛ به نگاهی ...
که دلها، خراب آیاد تـــوست ...
السلام علیک یا سلطان خراسان کرامات امام هشتم
|
"داستان ضامن آهو"حقیقت یا افسانه؟
ضامن آهو، یکی از القابی است که در میان توده مردم به امام هشتم حضرت امام علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه نسبت داده شده است، و حتی برخی از محققان این لقب را برگرفته از داستانهای گوناگونی می دانند که در کتب تاریخی نقل شده است که مشهورترین آن بدین صورت می باشد که:
روزی صیادی در بیابان طوس آهویی را دنبال می کند. اتفاقاً امام رضا علیه السلام در آن نواحی تشریف فرما بودند و آهو به امام پناه می برد، امام حاضر می شود مبلغی را به آن شکارچی بپردازد تا او آهو را آزاد سازد ولی صیاد نمی پذیرد. در این هنگام آهو به زبان می آید و به امام عرض می کند که من دو بچه ی شیری دارم که گرسنه اند و چشم براهند و حالا شما ضمانت مرا نزد این ظالم بفرمائید که بروم و بچگانم را شیر بدهم و برگردم و خود را تسلیم صیاد کنم. امام هم ضمانت آهو را می کند و آهو می رود و به سرعت بر می گردد ، شکارچی که این وفای به عهد آهو را می بیند و وقتی می فهمد که ضامن آهو، امام علیه السلام می باشند، منقلب می شود و آهو را آزاد می کند.
اما آنچه که در منابع روایی معتبر در این زمینه مورد توجه قرار گرفته است داستانی متفاوت و در عین حال معقول و موجه می باشد که علامه مجلسی (ره) آن را از برکات قبر آن امام همام دانسته و از آن به عنوان "برکات رضویه" یاد کرده است. ایشان این داستان را از کتاب شریف « عیون اخبار الرضا » تألیف عالم و محدث بزرگ شیعه ابو جعفر محمد بن علی بن بابویه قمی، ملقب به شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه نقل فرموده است، بدین ترتیب که:
ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسی که حاکم طوس بوده روایت کرده : « در روزگار جوانی نظر خوشی به طرفداران این مشهد نداشتم و در راه متعرض زائران می شدم و لباس ها و خرجی و نامه ها و حواله هایشان را به ستیزه می ستاندم روزی به شکار بیرون رفتم و یوزی را به دنبال آهویی روانه کردم، یوز هم چنان دنبال آهو می دوید تا به ناچار آهو را به پای دیواری پناهید و آهو ایستاد و یوز روبرویش ایستاد ولی به او نزدیک نمی شد هرچه کوشش کردیم که یوز به آهو نزدیک شود یوز نمی جست و از جای خود تکان نمی خورد ولی هر وقت که آهو از جای خود دور می شود یوز هم او را دنبال می کرد اما همین که به دیوار پناه می برد یوز باز می گشت تا آنکه آهو به سوراخ لانه مانندی در دیوار آن مزار داخل شد من وارد رباط ( تعبیر جالبی از مزار امام رضا علیه السلام در آن عصر) شدم و از ابی نصر مقری (خادم مزار) پرسیدم که آهویی که هم الان وارد رباط شد کجاست؟ او گفت: ندیدمش.
آن وقت به همان جایی که آهو داخلش شده بود در آمدم و پشگل های آهو و رد پیشابش را دیدم ولی خود آهو را ندیدم .پس با خدای تعالی پیمانه بستم که از آن پس زائران را نیازارم و جز از راه خوبی و خوشی با آنان در نیایم و از آن پس هر گاه کار دشواری به من روی می آورد و گرفتاری پیدا می کردم بدین مشهد روی و پناه می آوردم... و هیچ گاه از خدای تبارک و تعالی در آن جا حاجتی نخواستم مگر آن که حق تعالی آن حاجت را برآورد ....»
البته خوانندگان فاضل استحضار دارند که شیخ صدوق (ره)، این کتاب را جهت اهدا به صاحب اسماعیل بن عباد طالقانی (متوفی در سال 385هجری) وزیر ایرانی سامانی که خود یکی از بزرگترین ادبا و شعرا و متکلمین و ناقدین ادب در قرن چهارم است، تألیف فرموده و این کتاب شریف، علاوه بر، دربرداشتن اخبار مربوط به حضرت رضا علیه السلام از لحاظ ادبی و تاریخی نیز مرجع معتبر و مستندی به شمار میرود.
شیخ (ره) در این کتاب همچنان که از بسیاری مشایخ ثقات و محدثین رضوان الله علیهم ، نقل و روایت می کند از بسیاری از ادبا و شعرا و مورخین به نام نیز با واسطه یا بدون واسطه نیز نقل و روایت میفرماید. اما نکته قابل توجه در اینجا این است که در خلال کتاب « عیون اخبار الرضا » چند بار که شیخ حدیث یا مطلبی را نقل فرموده که خود صددرصد اعتقادی به صحت روایت یا وثوقی به سلامت سند آن یا اطمینانی به ثقه بودن راوی آن نداشته است (ولو آن که آن را از مشاهیر هم نقل فرموده باشد) بیاعتمادی خود را به آن مطلب تصریح میفرماید.
از جمله در صفحه 350 که میفرماید:«قال مصنف هذا الکتاب، روی هذا الحدیث بریئی من عهدة صحته»؛ یا در صفحه 192: «کان شیخنا محمد بن الحسن بن احمد بن الولید رضی الله عنه سیئی الرأی فی محمد بن عبد الله المسمعی راوی هذا الحدیث وانما اخرجت هذا الخبر فی هذا الکتاب لانه کان فی کتاب الرحمه وقد قرأته علیه فلم ینکره و رواه الی»؛ اما داستان آهو صددرصد مورد قبول شیخ صدوق (ره) قرار گرفته و ادنی شبهه در صحت آن به خاطر شریفش خطور نکرده است.
به هر صورت، ظاهراً اصل داستان و روایتی که سبب ملقب ساختن حضرت امام علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه به «ضامن آهو» شده است، باید همین داستان باشد، و لا غیر؛ و به قراری که ملاحظه فرمودید، داستان کاملاً واقعی و موجه و معمولی به نظر میرسد.
* برگرفته از کتاب "چهار مقاله" نوشته ی دکتر احمد مهدوی دامغانی
برچسبها: "داستان ضامن آهو"حقیقت یا افسانه؟ [ سه شنبه 3 شهريور 1394
] [ 10:51 ] [ مریم محمدی ]
[
آشنای همیشه قلبم...
ای امامی که با هرم اشکها آشنایی و راز دلتنگیها ی نفس گیر را خوب میدانی ،
ای کسی که دستهای اجابت را می فشاری و با قلقله نیازها در صحن و سرایت کسی را ناامید از درگاهت نمی رانی ،
ای که هربار پایمان لغزید و دوباره به سویت آمدیم باز زیر سایه ات جا داشتیم ،
ای امامی که لا به لای مناجاتها مشهودی و ناخوشی احوال را مرهمی،
ای که بیقراریهای بی تاب کننده را درمانی، کلمه به کلمه ، حرف به حرف ، چکه چکه می باری بر دست نوشته هایم و من یاد می گیرم وقتی تلخ و کلافه و خسته ام برای رهایی از این همه دغدغه " تو" را طوری طواف کنم که تعبیر عاشقانه های با تو بودن در وجودم جان بگیرد.
این بی قرار را که هر وقت سیلی می خورد از روزگار یادش می آید کسی هست که سنگینی بی پناهی اش را تسلی شود.
دلم می خواهد روحم که سنگین می شود تو معجزه کنی تا من تشنه نمانم محبتت را .
همین که قافیه های عشق را برایت ردیف می کنم،
همین که با تمام وجودم تو را به نام صدا می زنم،
همین که حضور تو را به حقیقت دلسرد کننده روزهایم پیوند میزنم همه اینها یعنی در این برهوت بی کسی تنها نیستم، تو هستی و من به بودنت دلخوشم.
حالا میلاد تو است
و ما مشتاقیم به دستی که تو از سر کَرَم و کرامت بر سرمان می کشی و ما یادمان می ماند که بهشت همینجاست، همینجایی که تو تسلی میدهی،آرامش می بخشی و اجابت میکنی.
السلام و علیک یا غریب الغربا...
برچسبها: السلام علیک یا سلطان خراسان [ شنبه 31 مرداد 1394
] [ 1:1 ] [ مریم محمدی ]
[
زآستان رضا سرخط امان دارم ٬ رخ نیاز بر این پاک آستان دارم پیشاپیش ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت،شمس الشموس، خسرو اقلیم طوس، شاه انیس النفوس ،آقا امام رضا علیه اسلام مبارکباد.
[ شنبه 30 مرداد 1394
] [ 23:57 ] [ مریم محمدی ]
[
من با نامت آبرو می خرم ... گویند؛ برچسبها: السلام علیک یا سلطان خراسان [ جمعه 30 مرداد 1394
] [ 23:56 ] [ مریم محمدی ]
[
مرا طلای گنبد تو بی قرار میکند
آشنای همیشه قلبم...
[ جمعه 30 مرداد 1394
] [ 23:53 ] [ مریم محمدی ]
[
امروز که سر بر حرمت می آیم [ جمعه 30 مرداد 1394
] [ 23:52 ] [ مریم محمدی ]
[
ز عطرِ حـریم تـو اگر دوریم ، برچسبها: برچسبها: دلتنگی, ؛, امام رضا [ جمعه 30 مرداد 1394
] [ 23:45 ] [ مریم محمدی ]
[
۱۳۹۴
ولادت باسعادت کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیهاو برادر گرامیشان و آغاز دهه مبارک کرامت بر همگان مبارک باد. برچسبها: ولادت باسعادت کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله [ جمعه 30 مرداد 1394
] [ 23:42 ] [ مریم محمدی ]
[
همچون نسیم صبح و سحرگاه می رود
هر كس میان صحن حرم راه میرود
از هر چه غصه دارد وغم می شود رها
هر سائلی به خدمت این شاه میرود
وقتی فرشتههای حرم بال میزنند
از سینههای شعله زده آه میرود
اینجا بهشت روی زمین فرشتههاست
از كوی تو فرشته به اكراه میرود
خورشید در طواف حرم، وه! چه دیدنیست
هر شب به پایبوسی آن ماه میرود
بابالجواد راه ورودی به قلب توست
حاجت رواست هركه از این راه میرود
![]() برچسبها: بابالجواد راه ورودی به قلب توست ----- [ پنج شنبه 8 مرداد 1394
] [ 13:42 ] [ مریم محمدی ]
[
دلم درگیر یک حس عجیبه ***** همه دنیا شده با من غریبه
|
|